محسن محمدی خیاره؛ امینه زیوری
چکیده
پیچیدگی اقتصادی یک مفهوم نسبتا جدید است که در سالهای اخیر برای ارائه معیاری جامع از ویژگیهای تولید کشورها گسترشیافته است. پیچیدگی اقتصادی نهتنها ساختارهای تولیدی کشورها را توضیح میدهد، بلکه به بررسی تفاوتهای درآمدی و رشد بین کشورها نیز کمک میکند. هدف مقاله حاضر، تکمیل ادبیات اخیر در مورد اثرات کلان اقتصادی پیچیدگی ...
بیشتر
پیچیدگی اقتصادی یک مفهوم نسبتا جدید است که در سالهای اخیر برای ارائه معیاری جامع از ویژگیهای تولید کشورها گسترشیافته است. پیچیدگی اقتصادی نهتنها ساختارهای تولیدی کشورها را توضیح میدهد، بلکه به بررسی تفاوتهای درآمدی و رشد بین کشورها نیز کمک میکند. هدف مقاله حاضر، تکمیل ادبیات اخیر در مورد اثرات کلان اقتصادی پیچیدگی اقتصادی بر رشد اقتصادی برای نمونه کشورهای N-11 در دوره 2020-2000 و با استفاده از شاخص پیچیدگی اقتصادی توسعهیافته توسط هیدالگو و هاسمن (2009) است. آزمونهای تشخیصی موید فرضیههای ناهمگونی ضرایب شیب و وابستگی مقطعی جملات اخلال است که برای این منظور از دو تخمینزن میانگین گروهی با اثرات همبسته مشترک پانل (CCEPMG) پسران (2006) و تخمینزن میانگین گروهی با اثرات همبسته مشترک (CCEMG) چودیک و پسران (2015) استفاده میشود. یافتهها نشان داده است که پیچیدگی اقتصادی یکی از عوامل مهم و کلیدی برای رشد اقتصادی در بلندمدت است. بااینحال، تاثیر پیچیدگی اقتصادی بر رشد اقتصادی در کوتاهمدت معنادار نشده است که بیانگر زمانبر بودن تاثیر تحولات ساختاری تولید بر رشد اقتصادی است. سایر متغیرهای کنترلی تحقیق شامل سرمایه انسانی، سرمایهگذاری، کیفیت نهادی و نرخ تورم نیز مورد تایید آماری قرارگرفته است. بر این اساس کشورها باید برای تولید کالاها و خدمات جدید بر استراتژیهای بلندمدت تمرکز کنند و از اثر خنثی کوتاهمدت پیچیدگی اقتصادی بر رشد اقتصادی آگاه باشند.